آخ بابا
 
انجمن ضد زنان شلوغ
حکایات و داستانها ی زیبا و پند آموز برای زنان و دختران
درباره وبلاگ


به وبلاگ خودتان خوش آمدید دوستتان دارم . نظر بدهید و مرا یاری کنید این وبلاگ برای شماست و بدور از ابتذال و تصاویر مستهجن و بد آموزی های رایج است .بخاطر خودتان هم شده مرا راهنما باشید با تشکر
نويسندگان
سه شنبه 9 مهر 1392برچسب:بابا, :: 12:29 ::  نويسنده : پورباقر مهنه
  1. نامه یک نی نی معترض

     

     

     

     

     

    آقای پدر! در کمال احترام خواهشمندم اینقدر لب و لوچه ی پیاز خورده ی غیر پاستوریزه، و سار و سیبیل سیخ سیخی آهار نشده ات را به سر و صورت حساس من نمالید! plz
    خانوم مادر! جیغ زدن شما هنگام شناسایی اجسام داخل خانه توسط حس چشایی من، نه تنها کمکی به رشد فکری من نمی کنه، بلکه برای دبی شیر شما هم مضر است!!! لازم به ذکر است که سوسک هم یکی از اجسام داخل خانه محسوب می شود!
    پدر محترم! هنگام دستچین کردن میوه، از دادن من به بغل اصغر آقای سبزی فروش خودداری نمایید. چشمهای تلسکوپی، گوشهای ماهواره ای و سیبیلهای دم الاغی اش مرا به یاد قرضهای شما می اندازد! مخصوصاً وقتی که چشمهای خود را گشاد کرده، و با تکان دادن سر و لبهایش ' بول بول بول بول' می کند! زهرمار، درد، مرض، کوفت! الهی کف شامپو تو چشت! شب بخوابی خواب بد ببینی! جیش کنی تو شلوارت!
    مادر محترم! شصت پا وسیله ای است شخصی، که اختیارش رو دارم! لطفاً هرگاه سعی در خوردن شصت پای شما نمودم، گیر بدهید!
    آقای پدر! هنگام دعوا با خانوم مادر، به جای پرت کردن قابلمه و ماهی تابه به روی زمین، از چینی های توی کابینت استفاده نمایید! اکشن بودن دعوا به همین چیزاست!

    خانوم مادر! از مصرف هله هوله ی زیاد پرهیز نمایید! این عمل نه تنها برای سلامتی شما خوب نیست، بلکه موجب می شود که شیرتان بوی' بچه سوسک مرده' بدهد.

    آقای پدر! کودکان توانایی کافی برای حفظ جیش خود ندارند و این توانایی هنگامی که شما شکم مرا 'پووووووف' می کنید به حداقل می رسد! الان بگم که بعد شرمنده تون نشم

     
     

    منطق زنانه

     

    زوجی برای تعطیلات به یك منطقه ماهیگیری در پارك ملی رفته بودند. شوهر به

    ماهیگیری در صبح خیلی زود علاقه داشت و زن هم ترجیح میداد مطالعه كند.

     

    یك روز صبح شوهر بعد از ساعتها تلاش برای ماهیگیری بازگشت و تصمیم گرفت

    چرت كوتاهی بزند. زن هم تصمیم گرفت با قایق دوری بزند.

    او كه با دریاچه آشنایی نداشت پارو زد و در جایی لنگر انداخت و شروع به مطالعه

    كتابش كرد

     

    در همین ضمن یكی از نگهبانان پارك به قایق او نزدیك شد و پهلوی قایق او توقف كرد

    و گفت :‌صبح بخیر خانم . شما مشغول چه كاری هستید؟

    خانم در حالیكه با خود فكر میكرد "مگه این یارو كوره " جواب داد: كتابمو میخونم

    نگهبان به او گفت :‌شما در منطقه "ماهیگیری ممنوع" هستید

    زن گفت: اما جناب سركار، من ماهیگیری نمیكنم. نمیتونید این موضوع رو ببینید؟

     

    نگهبان گفت: اما شما تمام وسایل لازم رو با خود دارید خانم. من باید شما رو جریمه كنم

    زن خشمگین با عصبانیت گفت: اما اگر شما این كار رو بكنید من هم از شما بخاطر

    تجاوز شكایت میكنم

     

    نگهبان با اعتراض گفت: وووووولی من حتی به شما دست هم نزدم

     

    زن گفت: بله درسته ....... ولی شما هم تمام وسایل لازم رو دارید

     

 



پيوندها



نام :
وب :
پیام :
2+2=:
(Refresh)

خبرنامه وب سایت:





آمار وب سایت:  

بازدید امروز : 8
بازدید دیروز : 7
بازدید هفته : 8
بازدید ماه : 734
بازدید کل : 55238
تعداد مطالب : 492
تعداد نظرات : 0
تعداد آنلاین : 1



----------------------------------------------------------------

----------------------------------------------- <-Text1->
Google

در اين وبلاگ
در كل اينترنت